چرا تنها تر ...
چرا تنها تر از شب ها شدم من
چرا سیاه پوش دنیا شدم من
در این دنیا که بود یار بسیار
چرا دلتنگ تو تنها شدم من.......
چرا تنها تر از شب ها شدم من
چرا سیاه پوش دنیا شدم من
در این دنیا که بود یار بسیار
چرا دلتنگ تو تنها شدم من.......
يه جايــي هم هست
بعــد از کلي دويــدن يهــو وايميستي ...
سرتــو ميندازي پاييــن
و آروم ميگي " ديگه زورم نميــرسه "....
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ...
ﭘﺮ ﺭﻧﮓ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻣﺖ ...
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﺸﯽ ...
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﭘﺎﮐﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ...
ﺩﯾﻮﻭﻧﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ :
ﻋﮑﺴﺸﻮ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯿﺖ ﻫﯽ ﻧﯿﮕﺎﻩ ﮐﻨﯽ ، ﻭﺍﺳﻪ ﺑﺎﺭ
ﻫﺰﺍﺭﻡ . . .
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺗﺎﺣﺎﻻ ﻧﺪﯾﺪﯾﺶ . . !
ﺑﻮﺳﺶ ﮐﻨﯽ ﻣﺤﮑﻢ ﻣﺚ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﻫﺎ !!
ﺑﮕﯽ ﺧﻮ ﺁﺧﻪ ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺶ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﺕ . . .
ﺑﻐﺾ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺯﺭﺗﯽ ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺑﺮﯾﺰﻩ...
كاش دلها آنقدر پاك بود كه براي گفتن دوستت دارم نيازي به قسم خوردن نبوود.......!!!
اشك ها قطـره نيستنـد !
بلكه كلمـاتى هستنـد كه مى افتنـد ....
فقط بخاطـر اينكه :
پيـدا نـميكنند كسى را
كه معنــى اين كلمـات را بــفهمـد
تنـهایی . . .
صــدای آکـاردئـونی ست . . .
کـه هـیـچ وقـت نمی فـهممــ
از کــجای خیـابـان می آید . . .
اگربدانى که هرگز به او نخواهى رسید,
بدترین دلتنگى آن است که کنار او باشى..
اون نگاهی که گوشه اش یه قطره اشک برق میزنه
به اندازه ی تموم حرفای دنیا سنگینه . . .
دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست...
راه میــــــــروَم
و شَـــــــهر زیــــر پاهایَـــــم تَــمام میـــــشَــود!
تـــــــو…
هــــیــچ کُـــجا نیـــــستــی…